متن کتاب صفحه 10

  1. [قاعده کلی: بیع امر معنوی است]ثمّ الظّاهر انّ لفظ البیع لیس له حقیقة شرعیّة و لا متشرّعة بل هو باق على معناه العرفى کما سنوضحه ان شاء اللّه تعالى.
  2. [بیان سه تعریف مختلف بیع از علماء] إلّا أنّ الفقهاء رضوان اللّه علیهم قد اختلفوا فی تعریفه.
  3. [تعریف گروه اول] ففی المبسوط و التّذکرة و غیرهما: انتقال عین من شخص إلى غیره بعوض مقدّر على وجه التّراضی.
  4. [سخن شیخ انصاری درباره این تعریف] و حیث إنّ فی هذا التّعریف مسامحة واضحة.
  5.  
  6. [تعریف گروه دوّم] عدل آخرون إلى تعریفه: بالایجاب و القبول الدّالّین على الانتقال.
  7. [سخن شیخ انصاری درباره این تعریف]  و حیث إنّ البیع من مقولة المعنى دون اللّفظ مجرّدا، أو بشرط قصد المعنى، و إلّا لم یعقل انشاؤه باللّفظ:
  8. عدل جامع المقاصد إلى تعریفه: بنقل العین بالصّیغة المخصوصة.
  9. و یردّ علیه مع أنّ النّقل لیس مرادفا للبیع، و لذا صرّح فی التّذکرة بأنّ ایجاب البیع لا یقع بلفظ نقلت، و جعله من الکنایات و أنّ المعاطاة عنده بیع مع خلوّها عن الصّیغة: أنّ النّقل بالصّیغة أیضا لا یعقل انشاؤه بالصّیغة.
  10. و لا یندفع هذا: بأنّ المراد من البیع نفس النّقل الّذی هو مدلول الصّیغة، فجعله مدلول الصّیغة اشارة إلى تعیین ذلک الفرد من النّقل، لا أنّه مأخوذ فی مفهومه حتّى ی مدلول بعت نقلت بالصّیغة، لأنّه ان ارید بالصّیغة خصوص بعت م الدّور، لأنّ المقصود معرفة مادّة بعت.
  11. و إن ارید بها ما یشمل ملکت وجب الاقتصار على مجرّد التّملیک و النّقل.
  12. فالأول تعریفه: بأنّه انشاء تملیک عین بمال، و لا یم علیه شیئ ممّا تقدّم.
  13. نعم یبقى علیه امور:

 

  1. [قاعده کلی: بیع امر معنوی است] پس ظاهر اینکه کلمه «بیع» نیست بر آن [هیچ] حقیت شرعی و نه حقیت متشرعه، بلکه آن (بیع) باقی است بر معنایش که عرفی [رایج میان مردم] است چنانچه خواهد آمد توضیح آن [در آیند] ان شاء الله تعالی.
  2. [بیان سه تعریف مختلف بیع از علماء] منتها فقهائی به تحقیق اختلاف [نظر] دارند در تعریف آن (بیع)،
  3. [تعریف گروه اول] پس در کتاب «مبسوط» و «سرائر» و غیر آنها [اینگونه تعریف شده است]: انتقال عینی (مثل کتاب) از شخصی (فروشنده) به دیگری (خریدار) در مقابل پول معلوم [و] رضایت هر دو طرف (معامله).
  4. [سخن شیخ انصاری درباره این تعریف] و از این جهت در این تعریف بی دقتی (مسامحه) آشکاری است.[تعریف گروه دوّم] عدل؟ [صاحب کتاب] جامع المقاصد به تعریف آن (بیع) به اینکه: نقل عین با صیغه مخصوص (ایجاب و قبول).
  5. [سخن شیخ انصاری درباره این تعریف] چرا که بدرستیکه بیع از مقوله معناست نه لفظ - مجرد (بدون قصد معنا باشد) یا به شرط قصد معنا- و اگرنه معقول نیست انشاء و ایجاد آن (بیع) به واسطه لفظ.
  6. [تعریف گروه سوم] و در کتاب جامع المقاصد به تعریف آن (بیع) : نقل عین با صیغه مخصوص (ایجاب و قبول)
  7. [اشکال مرحوم انصاری] این نظر رد می شود به اینکه [معنی کلمه] «نقل» نیست مرادف [معنای] برای بیع؛ و به همین خاطر تصریح شده در کتاب تذکره [علامه حلّی]: به اینکه ایجاب بیع [از طرف فروشنده] واقع نمی شود به واسطه لفظ «نقلت» (منتقل کردم من) و قرار داده است [نقلت را] از کنایات (الفاظ غیر صریح)
  8. و اینکه «معاطاة» [بحث آن بعداً مفصل خواهد آمد] نزد ایشان (صاحب کتاب تذکره) بیع است با [این تفاوت که] خالی است معاطاة از صیغه [ایجاب و قبول] اینکه نقل به واسطه صیغه همچنین معقول نیست ایجاد و انشائش با صیغه.
    این محتوا چرک نویس بوده نیاز به بروز رسانی دارد

مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : تعریف ,کتاب ,اینکه ,ایجاب ,صیغه ,انصاری ,تعریف گروه ,انصاری درباره ,جامع المقاصد ,مخصوص ایجاب ,معقول نیست ,صیغه مخصوص ایجاب
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عاشقانه های نگفتنی شرکت طراحي سايت سیموپی Brianna Janelle Lance خريد اقساطي گوشي iPhone xs کلبه روانشناسی و مشاوره ویدا آذر ارگانیک|بازار کسب و کارهای ارگانیک آذربایجان